بررسی تاثیرجنبه هایی ازکارگروهی مددکاری اجتماعی
برروی بیماران قلبی دربیمارستان
زهرا میر محسنی
کارشناس ارشد واحد مددکاری،
مرکزآموزشی، تحقیقاتی و درمانی قلب وعروق شهید رجائی
چکیده:
. یکی از شایع ترین بیماریهای عصر ما بیماریهای قلبی است. لفظ بیماری قلبی همیشه وحشت آوراست و فشار روانی حاصل از بیماری و جراحی، عدم توانایی درایفای نقش های خانوادگی و اجتماعی، اضطراب و افسردگی پس از جراحی می تواند برروند بهبودی تاثیر بگذارد. هدف ازاین تحقیق بررسی تاثیرکارگروهی مددکاری اجتماعی بربیماران کرونری قلب پس ازجراحی می باشد. به منظورکمک به بیماران برای مقابله با برخی مشکلات روانی و اجتماعی پس ازجراحی قلب باز از روش کار گروهی مددکاری استقاده گردید.
روش تحقیق ازنوع شبه آزمایشی بود و دو گروه ازبیماران کرونری قلب که جراحی شده بودند به عنوان گروه های آزمایش وگواه انتخاب شدند. قبل از انجام کار گروهی هر دو گروه (آزمایش و گواه ) با پرسش نامه اجتماعی محقق ساخته وپرسشنامه روانی SCL90 مورد سنجش قرار گرفتند. سپس براساس زمان بندی مشخص با گروه آزمایش در پنج جلسه کارگروهی انجام گردید و دو کارگاه آموزشی نیز برای آنان ترتیب داده شد. این در حالی بود که بر روی گروه گواه هیچ گونه مداخله ای صورت نپذیرفت. سپس در زمان مشخص مجددا هر دو گروه با همان پرسشنامه ها پس آزمون شدند. از مقایسه میانگین داده های بدست آمده در گروه های آزمایش و گواه قبل و بعد از کارگروهی اختلاف آماری معنی داری مشاهده گردید بطوریکه با استفاده از آزمون t-test این تفاوت در سطح یک درصد معنی دار شد و اثر بخشی کارگروهی بر روی بیماران را نشان داد .
واژگان کلیدی: کارگروهی، بیماران کرونری، جراجی قلب باز،
مقدمه:
بیماری پدیده ای زیستی و در عین حال اجتماعی است. امروزه پرداختن به زندگی بیماران از بعد اجتماعی و روانی با تاکید بر مدل Bio-Psycho- Social از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد . بیماری صرف نظر از جنبه های جسمی و بیولوژیک فرد را دچار مشکلات روحی و روانی و اجتماعی می نماید که پرداختن به این ابعاد غیر بیولوژیک حوزه کار مددکاری اجتماعی در مراکز درمانی محسوب می گردد . بیماری کارکرد مربوط به نقش فرد را دچار اختلال می نماید و فرد را در اجرای نقش های معمولی خود ناتوان می کند . این پدیده باعث وابستگی می شود و کارائی فرد را برای خانواده و جامعه کاهش می دهد و احساس لذت و رضایت در فرد به حداقل ممکن تقلیل می یابد.
با ظهور تکنولوژیهای نوین در تمام ابعاد زندگی بشر و تغییر در الگوهای زندگی ، بیماریهای قلبی از جمله بیماری عروق کرونر قلب به عنوان یکی از شایع ترین بیماریهای عصر ما محسوب می گردد. قلب عضوی است که عملکرد هر لحظه آن ضامن حیات انسان می باشد. به دلیل این که قلب همواره در حال رساندن خون به بقیه بدن است هیچ گاه استراحت نمی کند. بنابراین قلب از هر عضله دیگری در بدن بیشتر کار می کند و نیز خون بیشتری نیاز دارد. قلب به خود نیز از طریق شریان کرونروی چپ و راست خون می رساند. اگر به هر دلیلی این خون رسانی به خود قلب دچار اختلال شود بیماری کرونر قلب ایجاد می گردد (نوحی). لفظ بیماری قلبی همیشه وحشت آور است و فشار روانی حاصل از بیماری و جراحی، تعدد مشکلات جسمی، نوع و شدت بیماری قلبی، سن، جنس، وضعیت اجتماعی، سابقه بیماری اعصاب و روان، نوع نگرش به جراحی ، مدت بیهوشی و مدت اتصال به پمپ در حین جراحی همه در پاسخ های هیجانی بیماری موثر بوده و بر روند بهبودی تاثیر می گذارد (توکل، 1378).
از آنجا که هدف در حرفه مددکاری اجتماعی ، پاسخ به نیازها و یا نگرانی های مددجو می باشد (بازرگانی،1379)مددکاراجتماعی در بیمارستان جوانب اجتماعی و روانی و اقتصادی زندگی بیمار را در رابطه با بیماری ، بیمارستان و اطرافیان او مورد توجه قرار می دهد و درهر مورد راه حل مناسب برای مقابله با مشکلات را انتخاب می کند ( محسنی،1379 )
با افزایش تعداد عمل های جراحی پیوند عروق کرونر و ماهیت تنش زا و ناتوان کننده این بیماری هر روز بر تعداد بیماران قلبی که نیازمند توجه ویژه برای بازگشت به زندگی عادی هستند افزوده می شود .بیماران جراحی شده دچار عوارض جسمی ، روانی و اجتماعی بسیار می گردند و به درمان های طولانی نیازمند می باشند . برای کمک به این بیماران درک عمیق بینش ها و نگرش ها و عواطف آنان و ایجاد تغییرات مناسب به وسیله انجام کار گروهی توسط مددکار اجتماعی یک وظیفه حرفه ای تلقی می شود. رفتار از احساس به وجود می آیدوهرفردی دنیای خارج راباتوجه به ادراک خودش معنی ومفهوم خاصی می بخشد، لذابرای تغییررفتاربایدادراک فرددگرگون شودوبرای تغییرادراک، فردبایدبه طورکامل و دقیق خود را بشناسد. زیرا این نکته به اثبات رسیده است که گروه های کوچک نیروهای اجتماعی ایجاد می کنند که می توان در جهت ایجاد تغییراتی به نفع مددجو از آن بهره گرفت ( اقلیما ،1382 )
روش بررسی :
این تحقیق از نوع شبه آزمایشی بوده و در آن دو گروه از بیماران قلبی کرونری که تحت عمل جراحی قرار گرفتند به عنوان گروه شاهد و گواه انتخاب شدند . پس از تهیه لیست اسامی بیماران کرونری که برای جراحی در بخش جراحی زنان و مردان بستری شده بودند با مصاحبه و توجیه آنان تعداد 40 نفر به عنوان نمونه های در دسترس انتخاب شدند از این میان باروش تصادفی ساده تعداد 20 نفر به عنوان گروه آزمایش و 20 نفر به عنوان گروه گواه انتخاب شدند . قبل از انجام کار گروهی هر دو گروه ( آزمایش وگواه) با پرسشنامه اجتماعی محقق ساخته و پرسشنامه روانی 90scl مورد سنجش قرار گرفتند ، سپس بر اساس زمان بندی مشخص با گروه آزمایش در پنج جلسه کار گروهی انجام گردید و دو کارگاه آموزشی نیز برای آنان ترتیب داده شد و این در حالی بود که بر روی گروه گواه هیچگونه مداخله ای صورت نپذیرفت . سپس در زمان مشخص مجدداً هر دو گروه آزمایش و گواه با همان پرسشنامه ها پس آزمون شدند. راهبردهایی که در جلسات به کار گرفته شد شامل موارد زیر بود :
الف – راهبرد درک و همدلی ( بر اساس اصول انسان گرائی کارل راجرز )
تمایل پاسخ دهی به حالت عاطفی دیگران را با حالت عاطفی مشابه همدلی می گویند ؛ یعنی این که فرد بتواند مسائل دیگران را حتی زمانی که در آن شرایط قرار ندارند درک کند و برای نظریات و احساسات آن های ارزش و احترام قائل شود . با ایجاد فضای همدلی در گروه و ایجاد ارتباط مؤثر با بیمار از سطوح استرس او کاسته شد و سعی شد میزان نگرانی هایش در مورد عوارض و ناتوانی های اجتماعی او بعد از عمل کاهش یابد .
در جلسات این کار گروهی با تشویق اعضای گروه به صبحت در مورد دردهای جسمی و آلام روحی و روانی آنان سعی شد تا با ایجاد فضای همدلی و بیان احساسات و تعاملات گروهی تخلیه هیجانی و روانی صورت پذیرد .
ب- تشکیل گروه های آموزش با هدف افزایش آگاهی از بیماری و کاهش اضطراب آنان
در میان بیمارانی که در بخش قلب بیمارستان ها بستری می شوند از جمله مسائل مهم اضطراب و افسردگی است که ناشی از عواملی چون ترس از مرگ ، بلا تکلیفی ، استراحت مطلق ، اثرات مسموم کننده داروهای قلبی ، اختلال خواب ، شرایط نا آشنا و ترسناک محیط بخش ویژه قلب ، دستگاهها و سر و صدای عجیب و نا آشنا می باشد. بررسیها نشان داده است که آگاه کردن بیماران در زمینه بیماری و تکنولوژیهای درمان می تواند نقش مهمی در کاهش اضطراب داشته باشد .( حسنی ،1372) چنانچه آلن رابرت و همکاران معتقدند تأثیر آموزش گروهی بر روی بیماران بسیار عمیق بوده و اثرات آن ماندگارتر از آموزشهای انفرادی است و اگر در جلسات آموزش بیماران به صورت گروهی و دور هم جمع نمائیم و بیماران به تبادل نظر بپردازند اثرات مناسب تر و عمیق تر آموزشی را در آنها می توان ایجاد نمود . تشکیل گروههای آموزشی سبب کاهش اضطراب و استرس ناشی از بیماری در بیماران نیز می گردد. افزایش آگاهی آزمودنی ها از جزئیات بیماری ، جراحی و بی خطر بودن داروهای تجویز شده باعث شفاف شدن و از بین رفتن فضای ابهام در مورد بیماری می گردد. با شکل گیر ی نگرش مطلوب درونی نسبت به بهبود وضعیت جسمانی و آگاهی از متغیر ها و عوامل خطرزای بیرونی در حین تشکیل جلسات گروهی اضطراب بیماران کاهش می یابد .
با بر پا کردن دو جلسه به صورت کارگاه آموزشی و دعوت از دستیار کاردیو لوژیست و کارشناس تغذیه ، آنچه بیماران باید دربارة بیماری کرونر قلب بدانند ( فیزیولوژی قلب ، بیماری کرونر قلب ، چگونگی جراحی بای پاس، مراقبتهای بعد از عمل جراحی ، نقش تغذیه و عادات غذائی در پیشگیری از گرفتگی مجدد عروق کرونر ) مطرح گردید و به سؤالات مختلف آنان پاسخ داده شد.
ج –استفاده از بازی نقشها یا تمرین نمایشی :بر اساس نظر مورنو فرایندی که در آن مددجو فرصت دارد قدم دشوار بعدی را از طریق نقش بازی کردن غیر رسمی تمرین کند بازی نقش ها یا تمرین نمایشی می نامند . مددکار اغلب نقش شخصی را بازی می کند که مددجو قرار است با وی مواجه شود . (مددکار اجتماعی مهارت کار با گروههای جلد دوم )
و در این تحقیق طی زمان بندی مشخص در جلسات ، زمانی به بازی نقشها اختصاص داشت . در جلسات اولیه باشناخت نگرانیهای هر عضو از اعضاء گروه برای افزایش توان مقابله وی با شخص و یا پدیدة استرس زا مددکارنقش فرد مورد نظر را بازی می کرد .و با کمک سایر اعضاء گروه فرد پاسخ های لازم را تمرین می کرد . مثلاً یکی از اعضای گروه که پس از عمل جراحی نگران از دست دادن شغل خود بود و دچار ترس شدیدی برای مواجه شدن با کارفرمایش را داشت پس از توضیح در مورد خصوصیات اخلاقی و منش کارفرمای مورد نظر درگروه مددکار با ایفای نقش کارفرما ، به او کمک کرد تا توان او را برای روبروشدن با کارفرما بالا ببرد و در واقع نوعی حساسیت زدائی صورت بپذیرد .
د -آموزش آرامش درمانی و تکنیک های حساسیت زدائی : آرام سازی به عنوان یک روش مؤثر در کاهش اضطراب و استرس تلقی می شود . آرام سازی یک تکینک رفتاری است که در آن به طور منظم در همه عضلات اصلی بدن تنش و آرامش تجربه می شود . آرام سازی به عنوان وسیله ای برای کاهش اضطراب سبب افرایش کنترل فرد بر شرایط می شود و بدین وسیله حتی می توان از مصرف داروهای ضد اضطراب نیز کاست .
در این تحقیق اعضای گروه به صورت جمعی با تکنیک آرام سازی (Relaxation ) آشنا شدند و با تمرین در پایان هر جلسه آرامش را تجربه نمودند .
بحث ونتیجه گیری :
در این پژوهش مقایسه میانگین های قبل و بعد از مداخله مددکاری در گروه آزمایش با استفاده از T زوج در سطح یک درصد ، معنی دار شد و اثر بخشی کار گروهی بر روی مشکلات روانی و اجتماعی در بیماران را نشان داد. یافته های نشان می دهد که گروههای آزمایش وگواه از نظر مقایسه تفاوت میانگین قبل و بعد از مداخله در مسائل اجتماعی و روانی اختلاف آماری معنی داری دارند .
همانگونه که هماهنگی بیولوژی داخلی بدن باید حفظ شود ، فضای اجتماعی روانی فرد و واکنش های متقابل او با محیط نیز باید به تعادل برسد .وقتی فرد از نظر جسمی دچار بیماری می شود ارتباطات او با افراد دیگر دستخوش یک سری تغییرات شده و گاه اشتیاق او برای ارتباط اجتماعی کمتر می گردد.
بیماران پس از تشخیص بیماری توسط پزشک معالج دچار احساساتی چون ترس، دلهره و بیقراری می شوند. آنان اغلب غمگین و زود رنج و بی حوصله هستند و به واسطه بیماری احساس بی ارزشی و بی کفایتی و عدم احساس لذت از زندگی می نمایند . پدیده هائی مثل تمرکز فکری فرد روی نیازمندیهای اولیه ، عدم استقلال وتطابق اجباری و غیر فعالانه او با مقررات بیمارستان فرد را تا حدودی متعهد می کند که نقش و موفقیت خاص بیمار را بپذیرد .غم ، وابستگی، بازگشت به رفتارهای کودکانه وتنهایی از عوارض پذیرش این نقش است . ( محسنی ،1379)
ازآنجا که گروهها ازطریق مکانیسم های بازخوردومهارتهای انطباق زمینه های مناسب تری برای تغییر به وجود می آورند فرد در گروه با آشکار کردن بخشی از خویشتن و با خود افشائی و دریافت بازخورد ، جنبه های ناآگاه و ناشناخته رفتارش کاهش می یابد .
یکی دیگر از مواردی که در گروه مورد نظر باعث ایجاد تغییر در وضعیت اعضای گروه آزمایش گردید بروز پدیدة اثر هاثورن است یعنی تمایل به تغییر و اصلاح رفتار زمانی که بدانیم مورد مشاهده قرار می گیریم ، پدیده ای که در تمام گروههای درمانی به صورت پنهانی رخ می دهد و گروه درمانی مورد نظر نیز از این قاعده مستثنی نبوده است .
کار گروهی فرایندی در کمک متقابل است که در آن گروه در می یابد که همه اعضاء مشکلات نگرانی ها ، علائق و تجربیات مشابهی دارند بنابراین با رهبری حرفه ای مددکار در گروه احساس همدلی در بین اعضاء ایجاد گردید و اعضاء گروه توانستند از دانش ، بینش و تجربیات همدیگر در گروه استفاده نمایند و به یکدیگر کمک کنند . همچنین با انجام بازی نقش ها ( تمرین نمایشی ) اعضاء در موقعیتهایی که در آن احساس عدم توانائی می نماید مواجه شدند تا توانایی آنان در مقابله با موقعیتهای استرس زا افزایش یابد .
از سویی با بر پا کردن کارگاه های آموزشی و شرکت فعال اعضاء گروه در آنها ، آگاهی آنان از نوع بیماری ، پیگیری های درمانی مورد نیاز افزایش یافت و از سوی دیگر با ارائه آموزشهای لازم در زمینه آرام سازی و حساسیت زدائی د ر سطح اضطراب و افسردگی آنان کاهش چشمگیر ی مشاهده گردید .
منابع:
اقلیما، مصطفی، 1382. کار با گروه، شناخت، پویایی و درمان، انتشارات اسپند هنر، تهران،
بازرگانی، محمد حسین، 1379. ترجمه کتاب حرفه مددکاری اجتماعی از دیدگاهی جامع (جانسون، لوئیز) . انتشارات دانشگاه علامه طبا طبا ئی .
حسنی،ولی اله،1372. بررسی تاثیرارتباط آنستزیولوژی به کاهش اضطراب بیماران قبل ازبیهوشی .مجله آنستزیولوژی ومراقبت ویژه .سال اول شماره دوم .
محسنی ، منوچهر، 1379. جامعه شناسی پزشکی . تهران . انتشارات طهوری .
میر بهاء، منیر السادات و بخشی نیا اکبر، 1380 مددکاری اجتماعی مهارت کار با گروهها. تهران. انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی جلد دوم .
توکل، محسن، 1378. ترجمه کتاب پرستاری داخـلی، جراحی قلب از دیدگاه روان تنکارشناسی، پسیکوفیزیولوژی، (دیلی، لوسیل اس. و وانگ، دونال، ال ). تهران، انتشارات نشر دانش.